همزمان با ضبط برنامه «كتاب شب» ویژه كتاب «بابانظر»؛ روایت زندگینامه شهید سیدمحمدحسن نظرنژاد؛ به پشت صحنه این برنامه 30 ساله با محور خوانش كتابهای ادبیات ایرانی و جهانی رفتیم تا گزارشی متفاوت از این برنامه و نحوه تولید آن را به مخاطبان خود هدیه دهیم.
بیگمان، در جهان پرشتاب و تصویرمحور امروز، گویی جایگاه رفیع كتاب و سكوت معنویِ همنشینی با آن، رفتهرفته به حاشیه رانده میشود؛ اما در پس این هیاهوی ظاهری، جانهای تشنه حقیقت و زیبایی، همواره در جستوجوی مأوایی برای آرامش و غذایی برای روح هستند.
در این میان، هنر كتابخوانی، این توانایی شگفتانگیز برای گفتوگو با بزرگان و سفر به اعماق زمان و مكان، زمانی به نهایت لذت و تأثیر میرسد كه كلمات خشك و بیجان بر كاغذ، با گرمای نفسِ خوانندهای هنرمند، جان بگیرند و در فضای خیال به پرواز درآیند.
اینجاست كه نقش رسانه خیالانگیز و عمیقِ رادیو، با قابلیت منحصربهفردش در خلق تصاویر بیكران در ذهن شنونده، جلوهای دیگر مییابد. رادیو با بهرهگیری از گویندگانی كه هر یك، نه تنها صاحب صدایی دلنشین، بلكه واجد دانشی ادبی و شناختی ژرف از متون هستند، میتواند پلی استوار بین مخاطب و دنیای بیكران ادبیات ایجاد كند.
كتابخوانی و صوتی ساختن یار مهربان، كه در واقع احیای سنت كهن قصهگویی به شیوهای مدرن است، این موهبت را دارد كه ادبیات را از انزوای قفسههای كتابخانه به كانون زندگی روزمره بیاورد و آن را به تجربهای مشترك و زنده بدل كند.
برنامههای كتابخوانی رادیو، زمانی به كمال هنری خود دست مییابند كه با گزینشهایی آگاهانه از میان گنجینه ادبیات ملل و قرائتی سنجیده و پرشور همراه شوند، تا نه تنها مخاطب را با آثاری ماندگار آشنا سازند، بلكه اشتیاقی سوزان در او برای در دست گرفتن كتاب و تجربه بیواسطه اقیانوس بیكران متن اصلی برانگیزند.
در این پهنه گسترده، برنامه «كتاب شب» از رادیو تهران، چون ستارهای درخشان و بیمدافع میدرخشد. سه دهه فعالیت بیوقفه و تعهد عمیق این برنامه به آرمانهای فرهنگی، خود گواهی استوار بر پذیرش گسترده و تأثیر نافذ آن در میان مخاطبان فرهیخته است.
آغاز راه؛ طلوع یك سنت ماندگار
برنامه «كتاب شب» در بهار سال 1374، با همت و مدیریت هادی سعیدیكیاسری كه خود ادیب است و شاعر؛ زیر نظر سردبیری حسین قلعه قوند، متولد شد. هسته مركزی ایده این برنامه، ارائه چكیدهای فشرده اما پرمغز از شاهكارهای ادبیات ایران و جهان بود؛ روایتی كه در عین وفاداری به ساختار اصلی، شخصیتها و روح اثر، از حاشیهپردازیهای غیرضروری و جزئیات خستهكننده عاری باشد.
فلسفه وجودی این برنامه، آشنا ساختن مخاطبان با گوهر اصلی آثار ادبی بود، به گونهای كه اگر بذر داستان در خاك حافظه و احساس آنها ریشه دواند، به سوی مطالعه متن كامل روی آورند و اگر نه، دستكم با روایت اصلی و چكیده آن مأنوس شده باشند.
در فصول نخستین این داستان بلند، صدای گرم و مألوف حسین معمارزاده، از پیشكسوتان عرصه گویندگی و دوبله، این باران تازهكننده روح آدمی به مدد روایت ادبی را بر جان شنوندگان باراند. پس از او، ژاله كیانی، بانوی هنرمند عرصه نمایش و رسانه، امانتدار این میراث فرهنگی شد و با ظرافتی كم مانند، روایتگر داستانها بود.
اما تحولی شگرف در سرنوشت برنامه زمانی رقم خورد كه در سال 1378، تارهای صوتی استاد بهروز رضوی، این شمایل تجسد یافته تجسم صدایی كه به جان مینشیند و به روان آدمی آرامش میبخشد در قامت گویندگی این برنامه، به خدمت «كتاب شب» درآمد. حضوری كه همچون رودی خروشان، به مدت 26 سال پربركت، بیوقفه و با عشقی ستودنی جاری بوده و كیمیاگری صدایش، مس را به طلا بدل كرده است.
بهروز رضوی؛ تبلور عشق به كلمه و نغمه
اگر «رادیو» را میهمانِ جاودانه در زندگی بهروز رضوی بدانیم، «كتاب» بیتردید میزبان همیشگی خانه روح اوست. استاد رضوی، سالها پیش از آنكه طنین صدای گیرایش در فضای رادیو بپیچد، در محافل مطبوعاتی دهههای چهل و پنجاه، با قلمی شیوا و نگاهی نقاد، به معرفی و تحلیل كتاب میپرداخت. بسیاری از ادیبان و شاعران صاحبنام آن دوران، نسخههای نخستین آثار خود را به او میسپردند تا در ستون مطبوعاتیاش مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
این پیشینه غنی ادبی، سنگ بنای محكمی شد برای حضورش در رادیو، جایی كه با تلفیق دانش ادبی و صدای كمنظیرش، به چهرهای بیبدیل و خاطرهساز در تاریخ گویندگی ایران تبدیل شد.
برای بهروز رضوی، كتاب تنها مجموعهای از كلمات نیست، بلكه گذرگاهی است به سوی كشف حقیقت و جلوهگاه زیبایی. این نگاه عمیق را میتوان در گزینشهای هوشمندانهی او برای برنامه و حتی در یكی از ماندگارترین كارهایش، قرائت كامل ترجمه فارسی «قرآن كریمم مشاهده كرد. این اثر برای او تنها یك پروژه حرفهای نبود، بلكه سفری معنوی و بسیار ژرف به جهان وحی بود.
كارگاهی هنری برای آفرینش یك تجربه شنیداری
«كتاب شب» فراتر از خوانش ساده یك متن، حاصل فرآیندی پیچیده و امری تام و تمام تخصصی است كه در كارگاهی هنری و با دقتی مثالزدنی به ثمر مینشیند.
نویسندگان و تنظیمكنندگان این برنامه كه از میان برجستهترین چهرههای ادبیات داستانی انتخاب میشوند، متن اصلی را با در نظر گرفتن تمامی ظرایف و قواعد هنر نمایش رادیویی، تلخیص و بازآفرینی میكنند. آنها باید چنان بر فن روایت مسلط باشند كه بتوانند جانمایه اثر را با تمام ظرافت و پیچیدگیهایش، در قالبی بدیع و مناسب برای شنیدن ارائه دهند.
در این مسیر پرپیچوخم، تهیهكنندگی خلاق رضا قربانی و نویسندگی محمدباقر رضایی، نقشی حیاتی در حفظ كیفیت، انسجام و تداوم این برنامه در طول عمر پُربار این برنامه به ویژه دهه سوم تنفس و حیات آن ایفا كردهاند.
گنجینهای زنده از ادبیات كهن و معاصر
در طول این 30 سال پُربار، «كتاب شب» به موزهای زنده و شنیداری از ادبیات ایران و جهان تبدیل شده است. از واكاوی رمانهای اجتماعی نویسندگان نامآوری مانند «جلال آلاحمد» و «سیمین دانشور» تا غور در رمانهای حماسی «محمود دولتآبادی» و قصههای پرمایه «هوشنگ مرادی كرمانی». از سویی دیگر، روایت شاهكارهای ماندگار ادبیات جهان، از رمانهای روانكاوانه «داستایفسكی» تا قصههای اجتماعی «چارلز دیكنز» و تراژدیهای «اِنورِه دو بالزاك»، گوشهای از تنوع و غنای این برنامه است.
افزون بر همه اینها كه بیان یك از هزار هم نبود و نیست! روایت زندگی پرفراز و نشیب بیش از 100 نویسنده، شاعر و چهره فرهنگی، درك مخاطب را از بستر خلق این آثار عمق بخشیده و بر غنای این گنجینه افزوده است.
فلسفه ماندگاری؛ در میانه انتخاب و روایت
دلیل ماندگاری برنامهای چنین ریشهدار را باید در چند عنصر كلیدی جستوجو كرد: نخست، گزینش هوشمندانه و مبتنی بر دانشی عمیق از سوی كارشناسان برنامه كه همواره آثاری درخور و ارزشمند را در كانون توجه قرار دادهاند.
دو دیگر؛ روایتگری استادانه و مسحوركنندهای كه متن مكتوب را به پدیدهای زنده و چندبعدی تبدیل میكند و شنونده را تا انتهای داستان با خود همراه میسازد.
سه دیگر و شاید مهمتر از همه، وجود مخاطبانی فهیم و وفادار كه در سكوت شبانه، به صدای مألوف راوی ادبیاتشان گوش میسپارند و سفرهای خیالی خود را با او ادامه میدهند.
اكنون، در آستانه گشایش چهارمین دهه از فعالیتش، «كتاب شب» رادیو تهران، دیگر تنها یك برنامه رادیویی نیست؛ بلكه به نهادی فرهنگی، دانشگاهی همگانی و میراثی گرانقدر برای تمامی دوستداران كتاب و ادبیات بدل شده است.
این برنامه به همگان اثبات كرده كه رادیو، با وجود همه پیشبینیها درباره افول آن در عصر سلطه تصویر و در این آنِ اكنون -فضای هوش مصنوعی و جهان فناوری-؛ با خلق آثاری چنین ناب و انسانساز، میتواند كماكان زنده، تأثیرگذار و ماندگار باقی بماند. برنامهای كه هر شب، با نوای آرامشبخش خود، نویدبخش روشنی و گرمای ادبیات در دل تاریكی شب است.
دیداری به صمیمت مهر و به بلندای آموختن
دیدن محمدباقر رضایی، نویسنده، رماننویس، سردبیر برنامه «كتاب شب» رادیو تهران و مرد دوستداشتنی از تبارِ اهالی خونگرم رادیو؛ همیشه برای راقم این سطور لبریز از جذابیت است. بهویژه آنكه خبرگزاری ایكنا، پیش از این درباره رمان «قفسی» گفتوگویی مبسوط را با وی انجام داده بود.
محمدباقر رضایی؛ هم لحن گرم، هم مِهری بیكران دارد و در كنار ادبیات جاری در زبان گفتارش كه نشان از همنشینی بیچونوچرای او دههها با یار مهربان(كتاب) و دست به قلم بودن خود او میدهد؛ همیشه در هر گفتاری؛ نكته، توصیه، تذكاری و زنهاری برای آموزش دارد و همین است كه فضای همراهان پیشكسوت رادیو ولو برای قدرِ لختی گفتوگو كردن برای آنكه طالب علم است مطلوب به آموزش بسیاری از آموزههای زندگی و آیینهگردانی تجربههای زیستهای است كه بوی حرفهایگری و تخصص میدهد.
محمدباقر رضایی در كنار آنكه خود آثار مختلف و متعددی را به رشته تحریر درآورده، بیش از یك دهه است كه كار تنظیم متنهای برنامه «كتاب شب» در غالب بدل كردن روایتهای ادبی رمانها و آثار شناختهشده ادبیات ایران و جهان به لحن و روایت گرم رسانه رادیو را در كولهبار تجربه خود دارد.
به ویژه آنكه او همواره بر این مهم تأكید كرده كه پیش از به قلم بردن و تلخیص روایت رادیویی آثار ادبی، همواره یك نام و یك صدا را در پس ذهن خود تجسم كرده و آن كسی نیست جز استاد بهروز رضوی! فردی كه 26 سال با برنامه «كتاب شب» همراه بود و تا به امروز بیش از 1100 كتاب، تنها با صدای گرم او در این برنامه 30 ساله روایت شده و عاشقان و مشتاقان یار مهربان را با خود همراه كرده است.
رضایی را در استودیوی ضبط شماره چهار ساختمان «شهدای رادیو» رسانه ملی دیدم كه مشغول ضبطِ تازهترین بخش روایتهای برنامه «كتاب شب» بود و همین شد بهانهای برای گفتوگو با او و بعد كسب اجازه از این مرد مهربان رادیو برای همكلامی با رضا قربانی؛ تهیهكننده و سعید بارانی، گوینده «كتاب شب» كه اینبار این برنامه مزین به نام «بابانظر» بود.
آنچه در ادامه از خاطرتان میگذرد حاصل گپوگفتهای راقم این سطور با عوامل تولید برنامه «كتاب شب» رادیو تهران، ویژه كتاب ماندگار و درخشان «بابانظر» است و در ادامه گفتوگویی با خانم نوشین رهگذر؛ مدیر «گروه ورزش و تفریحات رادیو تهران»، كه برنامه «كتاب شب» ذیل تمهیدات این گروه تولید و ارائه میشود.
اما پیش از هر چیز بدانیم و آشنا شویم با یكی از اسطورههای شناسای ایرانِ جانِ همیشه قهرمان در سالهای حماسهسازی دفاع مقدس هشت ساله كه كتاب «بابانظر» براساس زندگینامه او قلمی و منتشر شده است.
140 ماه؛ سند یك عشق بیپایان
سال 1333 در روستای «اَرَنْد» از توابع سبزوار، در خانهای از خشت و كاهگل، پسری به دنیا آمد كه نامش را محمدحسن نظرنژاد گذاشتند. او در دامان طبیعت سختكوش و مردم صبور خراسان بزرگ شد. از همان نوجوانی، ردپای زورخانه و ورزشهای پهلوانی در زندگیاش پیدا بود. عرقریزان و سنگگیری، روحیهای ایثارگر و جسمی نیرومند برای او ساخت. اما تقدیر، صحنه دیگری برای نمایش پهلوانیاش در نظر داشت؛ صحنهای به وسعت میدان نبرد حق علیه باطل.
با شعلهور شدن آتش جنگ تحمیلی، محمدحسن مانند بسیاری از جوانان این مرز و بوم، بیدرنگ خود را به جبهه رساند. او پیش از جنگ، راننده لودر بود و این مهارت، باعث شد تا در جبهه به عنوان یك «لودرچی» به خدمت گرفته شود. این آغاز افسانه «بابانظر» بود.
مأموریت او سنگین و خطرناك بود؛ پاكسازی معابر و ایجاد گذر برای نیروهای خودی در زیر آتش دشمن. او پشت فرمان لودرش، مانند یك رزمنده اسلحه به دست، به خطوط دشمن یورش میبرد و خاكریز میزد. اینجا بود كه لقب «بابانظر» برازندهاش شد. همه، حتی فرماندهان ارشد، او را با این لقب میشناختند؛ لقبی كه مهر و اقتدار را یكجا در خود داشت.
«بابانظر» در طول هشت سال دفاع مقدس، 140 ماه مستمر در جبهه حضور داشت. این عدد به تنهایی، گویای همهچیز است. او به تقریب تمام دوران جنگ را در دل خط مقدم و در سختترین عملیاتها سپری كرد. از قصرشیرین و بستان تا فاو و شلمچه، هر كجا كه بوی خاكریز و باروت به مشام میرسید، ردپای لودر بابانظر و دلیریهایش دیده میشد.
پیكرِ پارهپاره، روحی آهنین
جسم «بابانظر»، نقشهای از رشادتها و جراحتهایش بود.
در «عملیات بستان»؛ یك تركش به صورتش اصابت كرد و باعث شد چشم و گوش چپش را برای همیشه از دست بدهد. اما او حتی پس از این جراحت سنگین، از پای ننشست.
در «فكّه»؛ در حین انجام ماموریت، سقوطی وحشتناك داشت كه منجر به شكستگی كمرش شد.
در «فاو»: این بار، تركشی قفسه سینهاش را شكافت و ریههایش آماج گازهای شیمیایی قرار گرفت. نفسكشیدن برایش به یك جنگ جدید تبدیل شد.
پس از دوران هشت ساله دفاع مقدس؛ پزشكان با عكسبرداری، حضور 160 تركش ریز و درشت را در بدنش تأیید كردند. پیكری كه گویی از تركش ساخته شده بود.
با این همه، روحش هرگز شكسته نشد. او را به عنوان «جانباز 95 درصد» شناختند، اما این درصدها هرگز گویای عظمت تحمل و ایثار او نبود.
همرزمانش از او به عنوان فردی بسیار خوشاخلاق، متوكل و شجاع یاد میكنند. میگفتند وقتی برای انجام مأموریت سخت، داوطلب خواسته میشد، بابانظر اولین كسی بود كه دست بلند میكرد. اعتقاد راسخی به خدا و ائمه اطهار(ع) داشت و این باور، پشتوپناه اصلیاش در سختترین لحظات بود. پهلوانیاش تنها در زورخانه نبود، در گذشتن از جان، در تحمل درد و در مهربانی با همرزمانش تجلی مییافت.
سرانجام این پیكر پُرتركش و ریههای زخمی، تاب بیشتری نیاورد. «بابانظر» در نهم اردیبهشت ماه 1383، پس از سالها تحمل درد و رنج ناشی از مجروحیتهای جنگ، چشم از جهان فروبست و به همرزمان شهیدش پیوست. پیكر این رزمنده قدیمی در زادگاهش، روستای ارند سبزوار، به خاك سپرده شد.
خاطرات این رزمنده شانه زده بر شانه اسطورهها، نخستین بار توسط سیدحسین بیضائی به صورت مصاحبه شفاهی ثبت و ضبط شد. سپس مصطفی رحیمی، با تدوین و ویرایش این خاطرات، كتاب «بابانظر» را خلق كرد كه توسط انتشارات سوره مهر (وابسته به حوزه هنری) منتشر شده و تاكنون نزدیك به 60 نوبت تجدید چاپ شده است. این كتاب، روایت صادقانه و بیپیرایهای از زندگی مردی است كه خود را وقف اسلام و میهن كرده بود.
بابانظر، نماد نسلِ ایستاده تا پای جان است؛ پهلوانی كه جنگ برایش تمام نشد، بلكه با 160 تركش در بدنش به زندگی ادامه داد و در نهایت، با سكوتی پرصلابت، شهادت را در آغوش كشید.
بازخوانی روحیه مقاومت و ایستادگی
محمدباقر رضایی؛ سردبیر و نویسنده برنامه «كتاب شب» در گفتوگو با ایكنا با بیان آنكه در «كتاب شب» آثار ادبی مشهور ایران و جهان، به خصوص رمانهای شاخص را بازخوانی میكنیم گفت: كتابهای تاریخی، زندگینامهای، سیاسی، دفاع مقدس، دینی و اجتماعیِ معروف را برای خوانش رادیویی انتخاب میكنیم و بعد از تلخیص و تنظیم شنیداری، آن را طی یك هفته و گاهی دو هفته به آنتن میفرستیم.
سردبیر و نویسنده برنامه «كتاب شب» اظهار كرد: گاهی نیز به توصیه آقای كوچكزاده تهمتن؛ مدیر رادیو تهران، به خاطر شرایط ویژه و مناسبتهای خاص، آثاری كه بازخوانی آنها روحیه مقاومت و ایستادگی ایجاد میكند را برای بازخوانی بر میگزینیم. كتاب «بابانظر» بنا بر همین توصیه، ضبط شده و در كنداكتور پخش قرار گرفته است و به زودی پخش آن اطلاعرسانی خواهد شد.
استاد رضوی شناسنامه «كتاب شب» است
رضا قربانی؛ تهیه كننده برنامه «كتاب شب» نیز در گفتوگو با ایكنا؛ این برنامه را یكی از كارهای مورد علاقه خود میداند و میگوید: كسی كه كار فرهنگی میكند، هیچگاه احساس خستگی نمیكند. تهیهكننده برنامه «كتاب شب» برای من چنین حالتی دارد و سالهاست كه با آن عجین شدم.
وی با بیان آنكه یكی از مهمترین مؤلفههایی كه همیشه به من انرژی مثبت میدهد تا این برنامه را به بهترین حالت از نظر فنی تهیه كنم - چون از نظر محتوایی این مهم در مسئولیت سردبیر است - وجود استاد بهروز رضوی است، تصریح كرد: امیدوارم استاد رضوی همیشه سلامت باشند و به برنامه بیایند تا ما از وجودشان بهره ببریم و انرژی بگیریم.
قربانی یادآور شد: استاد رضوی سالها قبل بارها و بارها این برنامه را از تعطیلی نجات دادند و امروز كه این برنامه در اوج شهرت و محبوبیت قرار دارد مدیون تلاشهای او است.
سعید بارانی هستم؛ شاگرد استاد رضوی
سعید بارانی، گوینده و راوی برنامه «كتاب شب» در گفتوگویی كوتاه با ایكنا به شیوه خود میگوید: من سعیدم؛ بارانی! یكی از افتخارات دوران گویندگیام، انتخاب شدن به عنوان راویِ برنامه «كتاب شب» است؛ یعنی برنامهای كه استادم بهروز رضوی، صاحب اصلی آن است و در زمان غیبت ایشان، ما جسارت میكنیم و روی صندلی و پشت میكروفن این استاد مینشینیم.
بارانی ضمن تقدیر از مدیریت و عوامل برنامه «كتاب شب» كه او را برای گویندگی در این برنامه انتخاب كردهاند گفت: این افتخار با خوانش كتاب «بابانظر»، برایم لذت مضاعفی ایجاد كرده است.
«كتاب شب»؛ نهادی فرهنگی و ادبی است
نوشین رهگذر، مدیر گروه «ورزش و تفریحات رادیو تهران» نیز در گفتوگو با ایكنا در توصیف این برنامه میگوید: در دنیای پرشتاب امروز كه تصاویر و محتوای بصری سلطه یافتهاند، گاهی اوقات فراموش میكنیم كه قدرتِ كلمه و شگفتیِ روایتگری صوتی چه تأثیری عمیقی بر ذهن و جان مخاطب دارد. برنامه «كتاب شب» رادیو، بیش از سه دهه است كه با اتكاء بر همین قدرت، توانسته جایگاهی تثبیتشده و بیبدیل در میان شنوندگان فرهیخته كسب كند.
وی ادامه میدهد: «كتاب شب» نه تنها یك برنامه رادیویی، بلكه نهادی فرهنگی و ادبی است كه هر شب، مخاطبان را به سفری آرامشبخش در دل شاهكارهای ادبی جهان و ایران میبرد. این برنامه، با انتخابی دقیق و هوشمندانه از متون فاخر، سطح ذائقه ادبی جامعه را ارتقا میبخشد.
رهگذر تصریح میكند: نقش راویانی چون بهروز رضوی، سعید بارانی و الهام شوقی و تیم تنظیمكننده رادیویی این آثار، نه تنها خوانش متن، بلكه بخشیدن روح و جان به كلمات و شخصیتها است. كیفیت بالای تنظیم رادیویی توسط محمدباقر رضایی، موسیقیهای متن هوشمندانه كه رضا قربانی به درستی انتخاب میكند، باعث میشود شنونده، خود را در بطن داستان و حوادث آن احساس كند؛ تجربهای كه اغلب در سایر قالبهای رسانهای كمتر یافت میشود.
رهگذر یادآور میشود: «كتاب شب» در واقع پل ارتباطی نسلها با ادبیات است و نشان میدهد كه چگونه میتوان با بهرهگیری از ابزارهای ساده (صدا و روایت)، اثرگذاری فرهنگی عظیمی ایجاد كرد. این برنامه، در سكوت و آرامش شبانگاهی، به وظیفه خطیر رسانهای خود یعنی ترویج كتابخوانی و احیای ادبیات غنی فارسی و جهان عمل میكند.
مدیر گروه «ورزش و تفریحات رادیو تهران» در پایان اظهار كرد: این برنامه ارزشمند با حمایت همه جانبه مدیر شبكه تهران آقای دكتر رضا كوچكزاده، سعی دارد نقشی حیاتی در حیات فرهنگی كشور ایفا كند تا چراغ «كتاب شب» همچنان روشنیبخش شبهای دوستداران ادبیات و هنر داستانگویی باشد.
اگر به شنیدن نسخه صوتی كتاب «بابانظر» علاقهمندید؛ به زودی تلخیص، تنظیم رادیویی و خلاصه تفصیلیِ آن را طی هفت شب از برنامه كتاب شب روی موج FM ردیف 94 مگاهرتز و AM ردیف 1332 كیلوهرتز خواهید شنید.
این برنامه بعد از پخش از رادیو در كانال رادیو تهران در پیام رسان بله به نشانیRadiotehranplus@ و همچنین در برنامه كاربردی (اپلیكیشن) ایرانصدا و تارنما (سایت) رادیو تهران بارگذاری میشود و برای همیشه و همه قابل شنیدن است.
شایان ذكر است؛ تلخیص و تنظیم شنیداریِ كتابِ «بابانظر» از روز شنبه دهم آبان آغاز شده و تا جمعه شانزدهم آبان در برنامه قدیمی و 30 ساله كتاب شب رادیو تهران بازخوانی میشود.