ایدئولوژی و رهبری در انقلاب اسلامی ایران

دو ركنی كه در قالب نظریه‌های انقلابی نادیده گرفته شده شاید مهم‌ترین ابعاد انقلاب اسلامی ایران باشند. اسلام و رهبری امام خمینی دو ركنی هستند كه به انقلاب اسلامی ایران خاصیتی متمایز بخشیده‌اند.

1396/11/22
|
19:00
|



ایدئولوژی انقلاب اسلامی
ایدئولوژی انقلاب اسلامی برخاسته از آموزه های اسلامی بود. اسلام‌ به‌ مدد مقوله ‌های‌ نوین، از حالت‌ فرهنگ‌ صرف‌ به‌ حالت‌ اسلام‌ ایدئولوژیك‌ تغییر چهره‌ داده‌ است؛ چهره ‌ای‌ كه‌ در آن‌ باورها و پندارهای‌ دینی‌ شكلی‌ حركت ‌آفرین‌ می ‌یابند و عناصر و تعاریفی‌ تعبیه‌ می ‌شود كه‌ همگی‌ انقلابی‌ و برانگیزاننده است. بدین معنا نوعی‌ پیكره ‌‌‌ی اندیشگی‌ و یوتوپیایی‌ از تلقی ‌های‌ یك‌ دین‌ مبارز و ستیزه‌خو طراحی‌ می‌شود و بدین‌ ترتیب‌ در فرآیند انقلاب‌ مذهب‌ به‌ مثابه‌ ی‌ واژگان‌، آیینی جلوه‌ گر شد كه‌ نمایش‌ تاریخی‌ یك‌ ملت‌ را، كه‌ هستی ‌شان‌ را در مقابل‌ هستی‌ پادشاهان‌ قرار داده‌ بودند، در درون‌ خود جای‌ می ‌داد.

انقلاب‌ ایران ‌بر مدار ارائه ‌‌ی تفسیر تازه‌ ای‌ از یك‌ سلسله‌ مفاهیم‌ اصلی‌ شیعه‌ می ‌گردید «كه‌ هدف‌ آن‌ ایجاد نوعی‌ تحرك‌ سیاسی‌ و ظلم‌ ستیزی‌ بود و مسلماً بدون‌ برداشت‌ تازه‌ی‌ تشیع‌ نمی ‌توانست‌ نقشی‌ را كه‌ در حوادث ‌سال‌های‌ 1356-1357 بازی‌ می ‌كرد برعهده‌ گیرد.» بدین ترتیب، اسلام‌ شیعی‌ ثابت‌ كرد كه‌ ابزار ریشه ‌دار بومی و مانایی برای‌ بسیج‌ یك‌ نهضت‌ فراگیر و‌ مؤثر است‌ و قادر است‌ مفهوم‌ هویت‌ و تاریخ‌، نمادها و ارزش های‌ مشترك‌ را برای‌ رهبری‌ قدرتمند مذهبی- سیاسی‌ و مراكز سازمانی‌ نهضت‌ فراهم‌ آورد.
این‌ ایدئولوژی‌ كه‌ ایدئولوگ ‌های‌ اولیه‌‌ ی انقلاب‌ اسلامی‌ ایران،‌ امام‌ خمینی‌ و دكتر علی‌ شریعتی،‌ آن‌ را طرح‌ كرده‌ بودند، بر چند اصل‌ تكیه‌ می‌كرد:

1.تأكید مجدد بر اسلام‌ به‌ مثابه‌ ی‌ شیوه ‌ی‌ زندگی‌ تمام‌عیار؛
2. نفی‌ الگوی‌ غیردینی‌ و غربی‌ جدایی‌ دین‌ از دولت‌؛
3. اعتقاد راسخ‌ به‌ بازگشت‌ قدرت‌ و موفقیت‌ های‌ مسلمانان‌ با برگشت ‌به‌ اسلام و حاكمیت‌ دین‌ الهی‌ به‌ جای‌ سرمایه ‌داری‌ غربی‌ و روسیه‌‌ی ملهم‌ از ماركسیسم‌ و سوسیالیسم‌؛
4. معرفی‌ دوباره‌ی‌ شریعت‌ به‌ مثابه‌ی‌ طرح اسلامی‌ جامعه ‌ای‌ مطلوب‌ دارای ‌اجتماعی‌ عادلانه‌ و اخلاقی‌ از مؤمنان؛‌
5. تمایل‌ به‌ نبرد (جهاد) علیه‌ تمام‌ ناراستی ‌ها (حتی‌ اگر لازمه ‌ی‌ آن‌ تحمل‌ سختی ‌ها و در صورت‌ لزوم‌ به‌ شهادت‌ رسیدن‌ در راه‌ خدا باشد).

رهبری انقلاب اسلامی
امام خمینی (ره) رهبری فكری، مدیریتی و بسیج‌ گرانه‌ ی انقلاب را به عهده داشت. با توجه‌ به‌ وجهه‌ ی‌ روحانی و جذاب امام، كه می ‌توان آن را تحت قالب مفهومی «كاریزما» قرار داد،‌ ایشان توانست این ویژگی ‌های بالقوه را (كه شاید برخی از آن‌ها نزد افراد و گروه‌ های مبارز دیگر نیز بود) بالفعل سازد.
امام خمینی در ابتدا به نقد حكومت موجود و نفی آن بر مبنای آموزه‌ های اسلام پرداخت. سپس با نومیدی از اصلاح حكومت وقت، راه مبارزه را انقلاب علیه نظام سیاسی موجود تشخیص داد. ترسیم وضعیت آرمانی نیز با نظریه ‌ی ولایت فقیه ایشان صورتی نظری به خود گرفت. نظریه ‌ی ولایت فقیه امام، كه در اواخر دهه‌ی چهل عنوان شد، نمود اندیشه‌ای است كه خود زمینه ‌ساز حكومت اسلامی در ایران شد. این نظریه كه در طی جلسات درس امام در نجف اشرف عنوان شد، جنبه ‌ی ایجابی مبارزه‌ ی امام در مقابل شاه بود كه در تبعید ارائه شد. هرچند سابقه‌ی این نظریه به «عوائدالایام» ملا احمد نراقی بازمی‌ گشت كه برای نخستین بار به آن صبغه ‌ای سیاسی-حكومتی بخشیده بود، اما امام نخستین فقیهی بود كه نه تنها لزوم حكومت اسلامی، بلكه راهكار اجرایی آن را نیز لازم می ‌دانست.
فقیهان دیگر تمهید مقدمات حكومت را به مثابه ‌ی شرط وجوب می‌ دانستند (همچنان كه اگر استطاعت حاصل شود، حج واجب می ‌شود.) اما امام در حكم شرط واجب، از قبیل وضو برای نماز، تمهید مقدمات و آماده كردن شرایط انقلاب را برای اقامه‌ ی حكومت اسلامی واجب دانست و انقلاب كرد. بدین ترتیب، امام‌ رسالت‌ تشكیل‌ مدینه ‌ی‌ فاضله ‌ای‌ داشت‌ كه‌ حكومت‌ جهانی‌ اسلام‌ بود. آن‌ زمان‌ مخاطبان‌ می ‌انگاشتند اكنون كه‌ امام‌ خمینی‌ رهبر انقلاب‌ است‌ هم‌ طرح‌ كلی‌ و اجمالی ‌آینده‌ی‌ حكومت‌ را بیان‌ می‌كند و هم‌ در حوادث‌ روزمره‌‌ راهنمای‌ قوم‌ است.
پس از پیروزی انقلاب و زمانی كه امام در رأس حكومتی انقلابی و اسلامی قرار گرفت، شأن ایجابی و تأسیسی آموزه‌های دینی خود را نشان داد و باعث تقویت اعتماد مردم به حكومت گردید. همین امر باعث می‌شد تا مردم هم‌بسته‌تر گردند و از آنجا كه امام را به عنوان كسی می‌شناختند كه منافع دنیوی و اخروی آن‌ها را در نظر دارد، به هم نزدیك‌تر شدند.
افزون بر این، ایشان با تأكید بر هم‌بستگی و وحدت بین همه‌ی اقشار و ذكر نمونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بسیاری از بزرگان و علمای دینی، به تقویت اعتماد جامعه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرداخت. از آنجا كه مردم ایران خود دارای علقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مذهبی بودند و مذهب به عنوان یك جنبه‌ی هویتی آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مطرح بود، امام با تأكید بر حفظ و تقویت این هنجارها، به خصوص با تأكید بر آموزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مذهبی و اجرای آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از یك سو، یكی از جنبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مهم هویتی ایرانیان را برجسته كرد و از دیگر سو، سلب اعتماد آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از منابع هنجارساز رسمی پهلوی و عدم اجرای قوانین آن را موجب شد.
پس از پیروزی انقلاب و زمانی كه امام در رأس حكومتی انقلابی و اسلامی قرار گرفت، شأن ایجابی و تأسیسی آموزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دینی خود را نشان داد و باعث تقویت اعتماد مردم به حكومت گردید. همین امر باعث می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد تا مردم هم‌بسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر گردند و از آنجا كه امام را به عنوان كسی می‌شناختند كه منافع دنیوی و اخروی آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را در نظر دارد، به هم نزدیك‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر شدند. در واقع اطلاعات و آگاهی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی كه امام از طریق سخنرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بیانیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خود در اختیار مردم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد، در راستای تأكید بر هم‌بستگی و وحدت بین همه‌ی اقشار و دعوت نمودن از آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و استفاده از نمادها و شخصیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مذهبی بود كه موجبات تقویت اعتماد اجتماعی را فراهم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمود.
در واقع اهمیت نقش و جایگاه مذهب در اندیشه‌ی امام باعث شده بود تا راهبردهای مبارزاتی ایشان آمیخته با نگرش مذهبی باشد. بدین ترتیب، «گفتاری كه امام خمینی به عنوان یك رهبر انقلابی برگزیده بود، چنان كلی، جامع و شامل بود كه همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی گروه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مبارز، خود را در آن متبلور و مجسم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یافتند. به عنوان نمونه، همگان در این شعار كه «شاه باید برود» و «سلطنت از اساس غیرقانونی است» آن‌چنان به باورهای مشترك دست یافته بودند كه در آن شك و تردیدی روا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشتند.

دسترسی سریع