روایت جذاب غلامان از ولیعهدی امام رضا(ع)

«كتاب شب» رادیو تهران به مناسبت دهه كرامت كتاب «اعترافات غلامان» حمیدرضا شاه آبادی را با صدای بهروز رضوی بازخوانی می كند؛ كتابی كه از زاویه ای متفاوت به زندگی امام رضا(ع) می نگرد.

1398/04/16
|
13:47
|

با آغاز «دهه كرامت»، رسانه های مختلف در تكاپوی تولید ویژه برنامه هایی مرتبط با این هفته و ولادت حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) هستند.
شبكه های مختلف رادیویی هم از این قاعده مستثنی نیستند. برنامه «كتاب شب» رادیو تهران كه هرهفته به معرفی و بازخوانی كتاب هایی از ایران و جهان می پردازد، یكی از برنامه هاییی است كه به مناسبت دهه كرامت، بازخوانی رمان «اعترافات غلامان» را در دستور كار قرار داده است.
«اعترافات غلامان» رمانی از «حمیدرضا شاه آبادی» است كه به ماجرای ولیعهدی امام رضا(ع) و سفر ایشان از مدینه به مرو، از زاویه ای متفاوت نگریسته است: از دید غلامان؛ غلامانی كه با امام رضا(ع) همراه شده اند اما در واقع از سوی مامون ماموریت یافته اند تا امام را به شهادت برسانند. این كتاب در سال 89 برای نخستین بار از سوی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان منتشر شده است.
شاه آبادی كه به تاریخ علاقه ای بسیار دارد(این را می توان در مقالاتی كه به نگارش درآورده به خوبی مشاهده كرد) و تاكنون چندین مجموعه رمان و مجموعه داستان با درون مایه تاریخی و دینی برای كودكان و نوجوانان منتشر كرده، در «اعترافات غلامان» داستان خود را از زبان غلامان دربار مامون روایت می كند. این زاویه دید موجب شده داستان تاریخی كمتر شنیده شده درباره زندگی امام رضا(ع) به رمانی جالب توجه و جذاب برای نوجوانان بدل شود.
نكته جالب توجه دیگر درباره این كتاب،‌ بازخوانی رویدادهای سیاسی و اجتماعی دوران ولایتعهدی امام رضا(ع)، زیرپوست روایتی چندوجهی است كه به مخاطب نوجوان اثر كمك می كند از چند منظر به رویدادهای تاریخی بنگرد كه از این نظر با نوعی لذت كشف تاریخ همراه است.



از سوی دیگر نویسنده توانسته برخلاف روند رایج در كتاب های دینی، مفاهیم مورد نظر خود را غیرمستقیم، در متن رویدادها و دیالوگ ها جای دهد تا لطمه ای به وجه داستانی كتاب وارد نشود.
این برنامه تا پنج شنبه(20 تیر) از ساعت 23:30 تا 24 میزبان بازخوانی «اعترافات غلامان» با صدای «بهروز رضوی»، صداپیشه شناخته شده رسانه ملی است.
در پایان برای آشنایی بیشتر علاقه مندان، بخش هایی از كتاب «اعترافات غلامان» از نظر می گذرد:
فراز 1:
ما سی غلامیم كه آنچه را در آن سه سال بر ما رفت مرور می كنیم...
من با رجاء ابن ابی ضحاك مأمور رفتن به مدینه بودم.
من میان هزاران كاتب نیشابوری بودم.
من نزدیك اولین صاحب منصبی بودم كه چكمه هایش را برید.
من هنگام نماز باران كنارش بودم
ص 12 فراز 2:
رجاء گفت: بفرمایید ابالحسن! بفرمایید بالای سفره بنشینید...
امام ... به رجاء گفت: اگر كنار سفره تان برای غلامان هم جا هست مهمان شما هستم. اگر نه، كنار برادرانم می نشینم...
رجاء ... گفت: منظورتان از برادران، غلامان كه نیستند!
علی بن موسی گفت: درست همین منظور را دارم...
رجاء گفت: یعنی می خواهید با غلامان سیاه همسفره شوید؟
علی بن موسی جواب داد: جدم رسول خدا(ص) ... نخستین چیزی كه به ما آموخت بعد از یگانگی پروردگار آن بود كه هیچ كس بر دیگری برتری ندارد مگر به خاطر تقوا و پرهیزگاری اش.
ص 27 و 28فراز 3:
گفتم: شنیده ام كه خلیفه مأمون به علی بن موسی پیشنهاد كرده اصل خلافت را قبول كند، اما او نپذیرفته.
زهر خندی زد و جواب داد: مردی كه به طمع خلافت برادر خود را آن گونه فجیع كشته، آیا خلافت را به راحتی به دیگری واگذار می كند؟ تو باور می كنی كه مأمون آن همه جنگ و خونریزی را پشت سر گذاشته تا خلافت

دسترسی سریع