یادواره برای بانویی كه «سالار» گوینده ها بود


محمدباقر رضایی، نویسنده برنامه‌های ادبی رادیو كه با متن‌های طنز و آهنگینش از مشاهیر و مفاخر صدا یاد می‌كند، این بار دلنوشته ای برای ساحل كریمی گوینده رادیو، نوشته است.

1403/07/02
|
11:58
|

ساحل كریمی با آن كه هنوز پیر نشده، از جمله پیشكسوتان گویندگی محسوب می‌شود.
او گوینده ای بود كه همه برایش احترام قائل بودند و برخی حتی به هنرش غبطه می‌خوردند!شخصیت فاخر و جذابی داشت و الگوی بسیاری از گویندگان جوان رادیو بود.
همه معتقد بودند حیف است چنین گوینده ای از رادیو دور باشد!
بنابراین دوباره به رادیو دعوت شد و روایتِ رمان‌هایی كه راویِ آنها خانم است را در برنامه”كتاب شب” رادیو تهران به عهده گرفت.
روایت رمان‌هایی كه راوی آنها آقایان هستند به عهده بهروز رضوی است.
همین انتخاب او در كنار بهروز رضوی، نشان‌دهنده تواناییِ بی‌تردیدِ اوست.

محمدباقر رضایی نویسنده و فعال رسانه ای كه یادواره های آهنگینی درباره پیشكسوتان و مفاخر و مشاهیر رادیو می نویسد، این بار به سراغ این گوینده شاخص رادیو رفته و یادواره ای درباره او نوشته است.
این یادواره را كه همراه با توصیف‌های همكاران ساحل كریمی است، محمدباقر رضایی بطور اختصاصی در اختیار “هنرصدا” قرار داده كه از نظرتان می‌گذرد:

به یاد بانویی كه از تبار گویندگان اصیل بود(در8 پرده)

پرده اول:
آن گوینده‌ی خاص
آن خانم پُر احساس
آن سالارِ گوینده‌ها
آن اولین گزینه‌ی برنامه‌ها
آن گوینده‌ی كمی دور شده
و به كارهای ناگزیر مجبور شده!
آن كه نامش ساحل كریمی بود
و یكی از صداپیشه‌های قدیمی بود.
از تبار گوینده‌های اصیل بود
و اعتبار گویندگی را دلیل بود.
سواد و ذوق و درایت داشت
و در خواندن متون ادبی مهارت داشت.
حضورش باعث شادی بود
و هنر از نگاهش جاری بود!

پرده دوم:
بین همكارها، بی‌نظیر بود
و بسیار انعطاف‌پذیر بود.
با متن‌ها چنان عجین می‌شد،
كه در اجرا، گاه شاد، گاه غمگین می‌شد.
بانویی باوقار و خوشرو بود
و بیزار از سفارش و دستور بود.
با آن كه در اوج هنرش قرار داشت،
به كمبودهای خودش اقرار داشت.
ملكه‌ی گویندگی بود
و در وادیِ فرهیختگی بود.
خودش را برای كسی نمی‌گرفت
و تعریف دیگران را به دل نمی‌گرفت.
در این موارد حالت گریز داشت
و برای كنترل غرورش مهمیز داشت.
اینها همه از صداقتش بود
و نشانه ای از نجابتش بود.

پرده سوم:
تمایل به اجرای برنامه‌های ادبی داشت
و میانه‌ای با برنامه‌های بلبلی نداشت.
داستان‌خوانِ درجه یك بود
و بیزار از مطالب فیك بود.
كسی از او كنایه ای نشِنید
و كسی هم از روبرو شدن با او نرَمید.
برخاسته از خانواده ای با‌ فرهنگ بود
و رفتارش با ادیبان هماهنگ بود.
در تعامل با دیگران قاطع بود
و انرژی از وجودش ساطع بود.
دلش برای برنامه‌های ناب می‌تپید
و اجرای این برنامه‌ها را به جان می‌خرید.
ولی از برنامه‌های دستوری عذر می‌خواست
و مواهب اجرای آنها را نمی‌خواست.
انتقادش از برنامه‌های سطحی، كاری بود
و تا آخر هم بر سرِ اعتقادش باقی بود.

پرده چهارم:
از دوستان و همكارانی كه در دسترس بودند درباره او نظر خواستم. چنین گفتند:

فاطمه نصرآبادی: ساحل كریمی، خوش صدا، خوش اخلاق، بسیار خونگرم و اجتماعی، نمونه كاملِ یك نیروی خلاق و رادیویی!

الهام شوقی: ساحل كریمی خوش صدا، خوش اخلاق، با شخصیت، اهل مطالعه و صداش گوشنوازِ شنوندگان رادیو

هدی فلاح: من ساحل كریمی رو یك بار بیشتر ندیدمش و به نظرم صورتش خیلی مهربون بود.

معصومه خیاطون: ساحل كریمی بسیار شریف، خوش تیپ، انسان و با محبت است. با نگاه كردن به او می فهمیم كه بسیار با اصالت است. اوایل كه آمده بود رادیو تهران، همیشه دنبال فرصتی بودم كه با او دوست شوم.

معصومه مالكی: من با شنیدن اجراهای ساحل كریمی، مشتاقِ شنیدن ادامه صحبت ها و برنامه شون می شم. اجرای دلنشین و صمیمی ای هم دارن و ویژگی های ارزشمند بسیارِ دیگه. كاربلد و حرفه ای.

مریم السادات آصفی: به نظر من، ساحل جان جزوِ یكی از تكرار نشدنی های رادیوست! گوینده ای مهربون، كاربلد، با صدای فاخر، كه عاشق دوبله هم هست.

نوشین رهگذر: ساحل كریمی خنده رو و صدا مخملی. دختری كه صفا و سادگیِ درونش كاملا رنگ صداش رو طلایی كرده. بانویی كه خیلی زود با اطرافیانش جوش می خوره و بعید می دونم كسی در اتمسفری كه ایشون حضور داره شیفته اش نشه!

مژگان حسینخانی: روزی از روزهای سال گذشته تو راهروهای رادیو، خانم ساحل كریمی رو دیدم. البته ایشون متوجه من نشدن. مثل همیشه متواضع و باوقار و بدون هیچ شیله پیله! این آدم اصلا یه ذره خودستایی نداره. انگار نه انگار كه از بسیاری جهات سرآمده!
تو چند سالی كه میشناسمشون همیشه باعث افتخار بودن.

متین محمدی: روزهای اولی كه ساحل اومده بود به ارگ رو یادمه! باهاش كه حرف زدم گفت مرمتِ آثار تاریخی خونده. خوشحال شدم كه یه جورایی رشته ش هنری بوده و اشتراكاتی داریم و داره همكارم میشه. اول صدای مخملیش و بعد روراستی و مهربونیِ روحِ آزاد و روحیه هنریش جذبم كرد و شد یكی از نزدیكترین های رادیو بِهِم.
هرجا كه هست مطمئنم انتخابِ خودشه و دوست داره باشه.
براش آرزوی بهترین ها رو دارم.

سیده زرین كشاورز : خانم ساحل كریمی رو من از برنامه پارك شهرِ رادیو تهران باهاش آشنا شدم كه اجرا می كرد.
خب یه خانوم خونگرم، اكتیو و در عین حال كه پُرانرژیه، اصلا آدمی نیست كه سَرَك تو زندگی دیگران بكشه و منو هم خیلی دوست داره. شاید خیلی كم همدیگه رو می بینیم اما هربار كه همدیگه رو می بینیم همونجور پُرانرژی برخورد می كنه. من فكر می كنم ایشون كاملا ادب رسانه ای رو میشناسه و جزو خانوم های با پرستیژِ رادیوست كه حضور اثرگذاری هم داره!

پرده پنجم:
و این هم توصیفی كه “فاطیما سرلك” همراه با تصویر یك قلب درباره شخصیت مورد نظر، به قلم آورد و اینطور نوشت: اینها دیده های كم و كوچك من هستند از بانو ساحل كریمی: نام خانوادگی اش كه بسیار برازنده ی اوست و همیشه با بهانه ای كه می تواند یك خوراكی ساده باشد بچه های شیفت را دور هم جمع می كند.
اما نامش ساحل است و آدم می تواند ساعتها با خیال راحت چون زمانی كه در ساحل قدم می زند و لذت می بَرَد، بدون نگرانی با او وقت بگذرانَد و از صدا و بیان شیوایش لذت بِبَرَد.
آدم هر جا كه باشد با شنیدنِ نامش دلتنگش می شود و چاره ای برای آدم نمی مانَد تا سَری به عكس و چهره اش در پروفایلش بزند.
بیشترِ دیدارهای من و ساحل كریمی از این جنسند، مَجازی!

پرده ششم:
نظر همكاران و دوستان دیگر را بخوانیم.

آوید بزرگی: همیشه گفتم ساحل كریمی خوش صداترین خانمِ شبكه ی ماست؛ از اون صداهای كمیابی كه باهاش بر بالِ هر خیالی میشه سفر كرد!

شرمینه جمشیدی: تصورم از خانم ساحل كریمی، یه خانم آداب دان، قطعا خوش صدا و خوش سیما و خوش سیرت و البته آرام بخشِ ساحل نشینانِ دریای زندگی( آرام بخشِ اطرافیانشون ).

مریم چوپانی: والله من دوستیِ تنگاتنگی با خانم ساحل كریمی نداشتم، اما نامشون همیشه تداعی گرِ دریا بود برام و وقتی می دیدمشون یه وسعتِ زلال رو متصور می شدم؛ همیشه مهربان و خوشرو!

نیكو یوسفی: ساحل كریمی علاوه بر این كه صدایی بسیار خوشرنگ داره، بی نقاب و با معرفته. كار كردن باهاش همیشه برام لذت بخشه!

سمانه گلك: ساحل كریمی از اون دست آدماییه كه دقیقا جاش درسته! گوینده ای كه علمِ كارشو داره. صدای خوبی داره. دغدغه ی فرهنگی داره و بی نهایت مردم دوست و مردم داره.
دغدغه ایران رو هم داره و برای كارش و گوش شنونده ارزش قائله. در كنار همه اینا، دوستِ خیلی مهربون و انسانِ شریفیه.
از همه مهمتر شرافتِ انسانی كه در ساحل كریمی هست واقعا مثال زدنیه!

پرده هفتم:
و این هم، نظر ساحل كریمی درباره این روزهای ساحل كریمی: ” چه خوشبختم كه بی‌تلاشی، جهان، موهبت‌های بی‌شماری نثارم كرد.
من اما به مقدارِ ” توانم ” نثارش می‌كنم.
طبیعت برایم مقدس و محترم است.
كوچكترین خطایی درباره اش نكرده ام.
آدمی برایم گرانقدر است و ارتباط و كلام را به خوبی می‌شناسم.
دوستان نابی دارم؛ روشن و روان كه عشق نثارشان می‌كنم و وجودم را سرشار می‌كنند.
پدرم، مادرم و سرزمینم؛ برایشان جان می‌دهم.
هنوز كنج خلوتی و موسیقی و كتابی، جهانم را دگرگون می كند.
روح بیقرار و ذهن مسئولیت پذیرم یك جا نمی مانَد و بودن در قید را نمی‌پذیرد و سرگذشتِ یاس و امید شده ام.”

پرده هشتم:
بیگانه با كدورت و نفاق بود
و اهلِ باهم بودن و وِفاق بود.
هیچ حسی برای مغرور شدن نداشت
و هیچ آرزویی برای برترشدن نداشت.
زنی بود كه سختی‌ها را به جان خریده بود
و همیشه برای تولدی دیگر آماده بود.
خودش بود و عشق‌های هنری اش
و احساسات و دلخوشی‌های ذاتی اش.
شمایلی شكیل و راحت داشت
و در این موارد وِجاهت داشت.
اما چرا از رادیو دور شده است
و گرهِ حضور مستمرش كور شده است!؟
یك زمان گوینده ای یكه تاز بود
و در برنامه‌های فاخر رادیو، مورد نیاز بود.
خدا كند باز هم به شنونده‌های رادیو حال بدهد
و به آنها برای پروازهایشان بال بدهد!

آمین یارب العالمین

محمدباقر رضایی نویسنده و فعال رسانه ای

دسترسی سریع