سمیك وارطانیان، آزاده مسیحی
برنامه تهران میدان شهدا در ایام كریسمس با موضوع شهدا و آزادگان مسیحی به تهیه كنندگی آرزو مددی از رادیو تهران پخش شد.
یكی از قسمت های این برنامه به آزاده سرافراز، سمیك وارطانیان اختصاص یافت. گالری پیش رو بخشی از تصاویر گفتگو و اثرهای هنری سمیك وارطانیان است. در گوشه ای از زندگینامه وی آمده است: سمیك وارطانیان در روستای خویگن فریدن، یكی از توابع اصفهان در تاریخ 30/01/1345 در خانواده ای پرجمعیت بدنیا آمد. پدرش واهان و مادرش لوسابر نام داشتند. سه برادر و سه خواهر دارد كه اسامی آنها بترتیب؛ آرتوش برادر بزرگ، آنوش خواهربزرگ؛ سمباد برادر دوم، لیدوش خواهر دوم، تاكوش خواهر سوم، من سمیك و ساكو برادر چهارم كه كوچكترین عضو خانواده است. او می گوید: بدلیل نبود امكانات بهداشتی و رفاهی وهمچنین كوچ اكثرروستائیان ارامنه، ما هم همانند بقیه طبیعتاً به اصفهان نقل مكان كردیم و بعد از مدت كوتاهی سكونت در جلفای اصفهان به تهران آمده و در محلۀ حشمتیه، خیابان ده متری ارامنه ساكن شدیم. تحصیلات ابتدائی را تا كلاس سوم در مدرسۀ ارامنۀ ساهاكیان همان محلّه گذراندم. در آبان ماه سال 1354پس از آن سانحۀ تصادفی كه در جادۀ قم به تهران برای خانوادۀ ما روی داد كه منجر به فوت والدینم و جمعی از افراد فامیل بسیار نزدیك ما شد. ادامۀ زندگی در تهران بدون داشتن هیچ نان آوری برای ما امكان پذیرنبود. سنگینی بارتمامی مخارج زندگی ما هفت نفربردوش برادر بزرگمان آرتوش كه در آن موقع فقط 21 سال سن داشت افتاد. من9 سال سن و برادركوچكم ساكو كه هردم بهانۀ پدرومادررا می گرفت؛ فقط شش سالش بود. تمامی امید و ادامۀ زندگی ما آرتوش بود. آرتوش مجبورشد تا برای تأمین هزینه های زندگی مامشغول به كارشده وتلاش بیشتری كند، بلكه بتواند تا حدودی مخارج زندگی بقیۀ افراد خانواده و اجارۀ خانه را تأمین نماید. تحت شرایط سنگین و مخارج روزمره و اجارۀ خانه مجبور به نقل مكان از تهران به شاهین شهر اصفهان شدیم، تا چند صباحی را در آنجا بگذرانیم. آنوشیك و لیدوش نیز اجبارأ تحصیل را رها كردند، تا بتوانند به كارهای خانه از قبیل نظافت، شستن لباسها و پخت وپزرا انجام دهند. آنها كلیۀ مسئولیتهای خانه داری را به عهده گرفتند تا بقیۀ اعضاء بتوانند تا حدودی در رفاه و آرامش تحصیلات خود را ادامه دهند. پس از مدتی برادر دوم، سمباد نیز ترك تحصیل نمود و برای كمك به برادر بزرگترمشغول به كار شد. من تحصیلاتم را تا دورۀ راهنمائی در مدرسۀ وارتانانس شاهین شهر گذراندم. سپس بعد از گذشت پنج سال، مجددأ به تهران به محلۀ قبلی یعنی حشمتیه برگشتیم. در تهران من هم ترك تحصیل كردم و وارد بازار كار شدم، در زمینه های مختلف از جمله جوشكاری، دینام پیچی و نجاری تجربه هائی را بدست آوردم. جهت انجام وظیفۀ ملی و میهنی خود در تاریخ 20/03/1365 به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم...