غیبت ادریس...
وقتی قوم حضرت ادریس (ع)، پشیمان و سرگشته رو به در گاه الهی آوردند و از گناهان خود توبه كردند،غیبت ادریس نبی(ع)به پایان خودش نزدیك شد.همه مردم، لباسهای پاره پوشیدند و برخاك نشستند و بر سرشان خاك ریختند و از خداوند بخشنده، طلب بخشش كردند...
در همین هنگام خداوند به ادریس (ع)، وحی فرستاد كه مردم را بخشیده است و تنها دلیلی كه بر آنها باران نمی فرستد به خاطر درخواست ادریس است كه خواسته بر آنها باران نبارد.
بدین ترتیب خداوند از حضرت ادریس(ع) خواست كه برای مردم درخواست باران كند امّا حضرت ادریس (ع)، چنین كاری نكرد. بنابراین خداوند، 3 روز جیره ی غذای آسمانی او را قطع كرد. در روز سوم، ادریس نبی (ع) به خداوند گفت: «پروردگارا! می خواهی روزی مرا پیش از مردنم قطع كنی؟»
خداوند به حضرت ادریس (ع) فرمود: «ای ادریس! از آن كه سه شبانه روز طعام تو را نفرستادم، بی تاب شدی ولی از گرسنگی و مشقت اهل شهر خود در مدت 20 سال، بی تابی نمی كنی و پروا نداری. من بر آن قوم رحم كردم و از تو می خواهم كه برای آنان طلب باران كنی...»
بدین ترتیب، حضرت ادریس (ع)، از غار پائین آمد و به شهر وارد شد. ظهور اتفاق افتاد و باران رحمت الهی بر سر مردم شهر، باریدن گرفت.