اختیار زندگی ام دست خودم نبود،جنگ، فوت پدر، زندگی با ناپدری و ازدواج و طلاق اجباری تا به امروز
شرح زندگی غم انگیز جوانی كه در حیاط امامزاد سید جعفر (ع) استان یزد در چادری تنها زندگی میكند و از همه خانواده دست كشیده است را به تهیه كنندگی صادق داوری فر در مستند اختیاریه بشنوید.
پدرم افسر ژاندارمری بود و بعد از فوت او مادرم به دلیل اینكه در یزد تنها بودیم و فامیل نداشتیم ازدواج كرد در صورتی كه شوهرش اصلاً به درد ما نمی خورد.
مادرم مستمری بگیر دولت بود ولی ازدواج دومش اجباری بود.
نبود پدرم و دیدن شوهر مادرم برای من بسیار سخت بود، مجبور شدم برم سركار و حقوق پدرم هم نمی دانستم چطور خرج می شود.
شغل كفاشی از پسرخاله هم یاد گرفتم و تا 19 سالگی شاگردی می كردم.
ازدواجم هم تحمیلی بود دختری كه برایم انتخاب كردند را دوست نداشتم، جدا شدم و به علت مشكلات روحی مغازه را جمع كردم و با خانم دیگری ازدواج كردم.
بعد از 13 سال زندگی با دخالت های مادرم از خانمم جدا شدم.
به خاطر نداشتن آگاهی نتوانستم سهمم را از مادرم بگیرم.
چون پول و سرمایه نداشتم اختیاری هم نداشتم، بودن یا نبودن من مهم نبود.
اختیار زندگیم دست خودم نبود ، دوست دارم برای روز های آینده اختیاری داشته باشم و...
كاری از گروه اخلاق و زندگی شهروندی
ما را در اینستاگرام و دیگر شبكه های اجتماعی با شناسه Tehraan360@ پیدا و همراهی كنید.
*هرگونه بهره برداری و استفاده از محتوای پایگاه اطلاع رسانی رادیو تهران تنها با ذكر منبع مجاز است