بس كن رباب، زخم گلو را نشان مده/قنداقه نیست، دست خودت را تكان مده
روز هفتم ماه محرم به نام حضرت علی اصغر(ع) نامگذاری شده است به همین مناسبت شنونده بخشی از برنامه حسینیه رادیو تهران باشید.
امام حسین (ع) چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست كه از حریم رسول خدا دفاع كند؟ آیا یكتاپرستی هست كه از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست كه به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا كسی هست كه به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».
صدای این كمكخواهی امام كه به خیمهها رسید و بانوان دریافتند كه حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام به سوی خیمهها رفت، شاید كه بانوان با دیدن او اندكی آرام گیرند؛ كه ناگاه صدای فرزند شش ماههاش «عبدالله بن الحسین» ـ كه به علی اصغر معروف بود ـ را شنید كه از شدت تشنگی میگریست.
علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ كه نه آبی در خیمهها بود تا وی را سیراب كنند ، و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت كه به وی دهد.
امام(ع) قنداقهی علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشكر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمیكنید بر این طفل ترحم نمایید ... »
اما گویی كه بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جای آنكه فرزند رسول خدا (ص) را به مشتی آب میهمان كنند، تیراندازی از بنیاسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تیری در كمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام(ع) به خون رنگین شد... سر كوچك و گردن ظریف طفل شیرخواره از بدن جدا شده بود...
كاری از گروه اخلاق و زندگی شهروندی
ما را در اینستاگرام و دیگر شبكه های اجتماعی با شناسه Tehraan360@ پیدا و همراهی كنید.
*هرگونه بهره برداری و استفاده از محتوای پایگاه اطلاع رسانی رادیو تهران تنها با ذكر منبع مجاز است.