سردار اهوازیان درباره الگوپذیری شهید سردار سلیمانی از شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه نصرت گفت: یكی از الگوهای شهید قاسم سلیمانی شهید علی هاشمی بود. سردار شهید سلیمانی افتخار میكرد كه فرماندهی را از شهید علی هاشمی فرا گرفته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو تهران، سردار عبدالفتاح اهوازیان راوی 8 سال دفاع مقدس و كارشناس جبهه مقاومت در بخش اول از گفت و گوی خود با برنامه گفتاورد رادیو تهران در خصوص 8 سال دفاع مقدس و نقش شهید علی هاشمی در تاسیس قرارگاه سری نصرت ، ابداع عملیات های آبی- خاكی در 8 سال جنگ تحمیلی و پیروزی در عملیات خیبر صحبت كردند و اما در قسمت دوم از گفتگوی وی با برنامه گفتاورد جزئیات بیشتری از فعالیت های شهید علی هاشمی در جنگ تحمیلی و پیوند و ارتباط بین شهید علی هاشمی و سردار شهید قاسم سلیمانی سخن گفته شده است.
سردار اهوازیان درباره شهید علی هاشمی گفت: علی هاشمی ورزشكار بود. كاپیتان تیم شهباز اهواز در زمان شاه بود. چندماه در حوزه درس خواند. او در رشته پزشكی پذیرفته شده بود اما دانشگاه را رها كرد و به جبهه رفت. او و یارانش در جبهه امكانات نیاز در جنگ آب را ابداع كرد تا پس از او در عملیات های دیگر نیز استفاده شود.
سردار اهوازیان در توضیح بیشتر درباره قرارگاه نصرت كه توسط شهید علی هاشمی تاسیس شد و نقش آن در دفاع مقدس گفت: تغییر تاكتیكهای جنگی از خشكی به آب برای كشوری كه 2 هزار كیلومتر آن مورد هجوم دشمن قرار گرفته در آموزش، تاكتیك، تجهیز و مانور، فرآیندی بیش از 20 سال را میطلبد اما با تلاشهای شهید علی هاشمی و تیم وی این فرآیند در طول یك سال محقق شد.
وی با بیان اینكه عملیاتهای ما پیش از عملیات خیبر فقط خاكی بود اظهار داشت: ارتش ما پیش از عملیات خیبر رزم ناو بود و نمیتوانست در آبهای كم عمق حضور یابد. بعد از عملیات خیبر بر اساس نیاز، نیروی دریایی سپاه تشكیل شد. پیشنویس قطعنامه آماده شده و جنگ از بنبست خارج میشود و دنیا به ما توجه میكند. پیروزی عملیات خیبر موجب افزایش روحیه امید در مردم به عنوان پاشنه آشیل جنگ میشود.
شهید علی هاشمی در عملیات خیبر موفق می شود جزایر مجنون را تا پایان جنگ تصرف كند عراق دو نقطه نفتی داشت یكی كركوك كه دست كُردها بود و دیگری مجنون بود كه دو جزیره به وسعت 256 كیلومتر مربع با 56 چاه نفت داشت.52 چاه نفت جزایر مجنون دست نیروهای ایرانی و 4 چاه آن بین ما و عراق بود. نیروهای ما نگذاشتند عراق تا پایان جنگ یك قطره نفت این چاه ها را بفروشد به همین جهت نزدیك 300 میلیارد دلار بدهی بالا آورد. در حقیقت نیروهای ما پول تو جیبی صدام را از او گرفتند.
سردار اهوازیان گفت: نیروهای علی هاشمی مثل شهید سیدناصر سیدنور و محمد سالمی با لباس های عراقی، سبیل بعثی، كارت جعلی و درجه ارتش عراق در ردههای ارتش عراق تردد میكردند. اولین كسانیكه در سال 62 دستشان به ضریح امام حسین(ع) رسید همین نیروها بودند. اینها افسانه نیست و واقعیت دارد. در برخی محورهای شناسایی عراقی ها در آب قفس آرماتوری كار می گذاشتند تا نیروهای غواص ما قادر به رد شدن از آن نباشند اما بچه های ما از این سدها رد می شدند. روزی با حمید رمضانی مسئول اطلاعات قرارگاه همراه بودیم و برای یكی از فرماندهان اسیر عراقی توضیح دادم كه چگونه بچه های ما از این سدها رد می شدند، این فرمانده عراقی درجههای خودش را كَند.
وی گفت: معبر ورود نیروهای شهید هاشمی همیشه از زیر آب و از لابلای نی ها بود. بین نیزارها هزاران پرنده بودند كه با رد شدن یك انسان همگی پرواز میكردند به همین جهت كار برای نیروهای ما بسیار سخت بود. تازه عراقی ها طرف دیگر هور برای ما سگ گذاشته بودند تا در صورت عبور بچه ها از آب سگ ها به آنها حمله كنند. عراقی ها روی سیل بند هر 10 متر یك نگهبان داشتند. در هور اتفاقاتی افتاد كه گفتنی نیست. یك جا در خاكریز توالت ساخته بودند و چون بوی تعفن داشت فاصله نگهبانی 20 متر بود. بچههای شناسایی ما برای عبور از هور برخی مواقع از نجاست عراقی ها رد شده و خود را به خاكریزهای بعدی میرساندند. فرماندهان عراقی باور نداشتند نیروهای ما بتوانند از این مسیرها عبور كنند.
اهوازیان با بیان اینكه شهید علی هاشمی یك ماه مانده به پایان جنگ در حالیكه هنوز 27 سال نداشت به شهادت رسید؛ گفت: شناسایی و فرماندهی عملیات با قرارگاه نصرت بود كه تا پایان جنگ پابرجا ماند . علی هاشمی همزمان رشد كرد و مسئولیت های بیشتری گرفت. او همزمان مسئولیت قرارگاه سری نصرت؛ فرمانده سپاه ششم امام جعفر صادق(ع) استان های خوزستان و لرستان و لشكر 5 نصر مشهد؛ فرمانده جمع سپاه دشت آزادگان؛ فرمانده قرارگاه مشترك ارتش و سپاه در جنوب و جانشین فرمانده قرارگاه كربلای 1 را داشت. او بیش از 100 هزار نیرو را تحت فرمان خود داشت.
وی تاكید كرد: او به خاطر مسئولیت هایی كه داشت نباید شناخته میشد و همچنان باید گمنام میماند. یكی از الگوهای شهید قاسم سلیمانی شهید علی هاشمی بود. سردار شهید سلیمانی افتخار میكرد كه فرماندهی را از شهید علی هاشمی فرا گرفته است. علی هاشمی، گمنامی را به بسیاری از رزمندگان آموخت. علی دوربینی نبود و مَن مَن نمیكرد و بین مردم و خانواده های شهدا بود. با هم هدیه می گرفتیم و به خانه خانواده شهدا می رفتیم. او روی سرش اوركت میانداخت و من سوال ها را میپرسیدم. به آنها میگفتم اگر علی هاشمی اینجا بود به او چه میگفتید؟ آنها میگفتند مگر علی هاشمی وقت میكند به اینكه بیاید؟ او سرش خیلی شلوغ است. در حالیكه علی هاشمی در كنار آنها نشسته بود و چای میخورد.
آوازه علی هاشمی همه جا پیچیده بود. ارتش عراق به شدت دنبال او بود. عراقی كه در هور 40 سرباز هم نداشت بعد از عملیات خیبر مجبور شد سپاه ششم را با 70 تا 80 هزار نیرو ایجاد كند. عراقی ها علی هاشمی را شناسایی كرده بودند. صدام، اسیر طرح علی هاشمی جوان شد. او میگفت علی هاشمی عرب است و باید دستگیر و مجازات شود تا درس عبرتی برای دیگران باشد. سلطان هاشم فرمانده سپاه ششم عراق در آن زمان همیشه میگفت جنگ ما بین هاشمی ها است.
اهوازیان گفت: عملیات فریب در فاو كه توسط علی هاشمی در والفجر8 انجام شد عملیاتی است كه سردار محسن رضایی در كتاب خود به آن اشاره كرده و گفته است: نقشی كه علی هاشمی در عملیات فریب دشمن برای عملیات والفجر 8 انجام داد به تنهایی به اندازه عملیات والفجر 8 ارزش داشت. شهید علی هاشمی مسئول حفاظت فاو را فریب داد.
وی درباره شهادت علی هاشمی توضیح داد: وقتی دشمن در عملیات های بازپسگیری امكانات را تصرف می كرد به جزیره مجنون حمله كرد. این زمانی بود كه عراق دوباره قدرت گرفته بود و آمریكا مستقیم وارد جنگ شده بود. من و علی هاشمی روز قبل از شهادت با ماشین به جزیره مجنون رفته بودیم. او جلسه گذاشت. دشمن ساعت 4 یا 5 صبح به جزیره مجنون حمله كرد. او افزود: عراقی ها یادگرفته بودند یك ساعته در عملیاتها مكان های مد نظر خود را تصرف كنند اما آن روز به خاطر وجود علی هاشمی این اتفاق نیفتاد و تا 10 صبح همچنان نتوانستند كاری انجام دهند و به همین جهت از گاز سیانور استفاده كردند. این گاز به سرعت انسان را خشك كرده و میكُشد. بسیاری از رزمندگان ما در دم جان سپردند. هزاران نیرو در مردابهای هور بودند و برای نجات هر یك از آنها باید یك قایق استفاده میشد. نیها را آتش زندند و بچههای ما لابلای نیها ماندند. به علی هاشمی اصرار میكنند از منطقه دور شود اما او نمیپذیرد و میگوید نمیگذارم یك بسیجی هم اینجا بماند. او روی خاكها نشست و گفت به ما دستور عقبنشینی دادند. من جایی ندارم كه بروم اما هر فردی میخواهد برود. نیروهای علی هاشمی از بهترین نیروها بودند و او را تنها نگذاشتند.
سردار اهوازیان گفت: در اینجا علی هاشمی با تاكتیكهایی كه داشت عملیاتی را برای خروج نیروها از مرداب آغاز كرد. قبل از ظهر من را صدا كرد تا ماموریتی را انجام دهم اما من نپذیرفتم و او باز هم اصرار كرد. او به من گفت برو اهواز و قبل از اذان آب گرمكن خانه من را بكَن و ببر بده به سپاه. او اذن شهادت را شنیده بود. او نمیخواست پس از شهادت، بچه هایش از بیت المال استفاده كنند. من به همراه سردار حسن آذرنیا به خانه او رفتیم و آب گرمكن را كَنده و به سپاه تحویل دادیم.
او افزود: عراقیها همچنان ناكام مانده بودند اما وقتی دیدند فرمانده قرارگاه همه را نجات میدهد. منطقه را با بیش از 20 هلیكوپتر پوشش دادند. به قرارگاه ما وارد شدند كه وسعتی به قدر نصف زمین فوتبال بود و 13 نیروی قدیمی داشت كه عمدتا یك دست، پا و چشم نداشتند. در همین لحظه یك هلیكوپتر وسط قرارگاه نشسته و به ماشین علی هاشمی موشك میزند. علی هاشمی به بچه ها میگوید به طرف نی زارها بروید. نی زارهایی كه ما برای دید بهتر آتش زده بودیم سوخته شده و تبدیل به خنجر شده بودند و در نهایتِ این تعقیب و گریز، یكی از هلیكوپترهای ارتش بعثی عراق جاده را میبندد. در عملیات استشهادی شهید علی هاشمی، بالگرد با خودرو برخورد میكند و او و یارانش از جمله شهید نریمی به شهادت میرسند .پس از 22 سال پیكر شهید علی هاشمی پس از فتنه 88 در سال 89 كشف و توسط بسیاری از هموطنان تشییع شد .
سردار گرجی زاده كه معاون هماهنگكننده علی هاشمی بود در كتاب خود خاطرات این روز را ذكر كرده است. گرجی زاده در همین روز به اسارت عراقی ها درآمد.
سردار اهوازیان در ادامه گفت و گوی خود با برنامه گفتاورد یادآور شد: یكی از الگوهای شهید قاسم سلیمانی شهید علی هاشمی بود. سردار شهید سلیمانی افتخار میكرد كه فرماندهی را از شهید علی هاشمی فرا گرفته است. سردار سلیمانی در سال 54 كارگر هتل بود و بعد از آن در اداره آب كرمان شهری كه به واقع تبعیدگاه بود مشغول كار شد. قاسم سلیمانی ورزش باستانی میرفت و موهایی زیبا و فشن داشت و خوش تیپ بود.
سردار اهوازیان گفت: حاج قاسم در خاطرات خود برای من تعریف كرد؛ وقتی جنگ شروع شد به سوسنگرد آمدم و تا 10 روز اسلحه نداشتم. فقط با بچهها میدویدیم تا عراقیها وارد شهر نشوند. روز دهم جوانی را دیدم و شیفته او شدم كه چگونه عراقی ها را میزند و با آنها میجنگد.در دلم گفتم خوشا به سعادتش. لحظه ای چشم او به من افتاد و گفت برادر تو چرا نمیجنگی؟ به او گفتم اسلحه ندارم. او از من نپرسید از كجا آمده ای؟ و او دستش را در پیراهنش كرد و نارنجكی به من داد و گفت جنگَت را شروع كن. در آن لحظه باور كردم قاسم سلیمانی هستم نه كارمند اداره آب و از همانجا با هم رفیق شدیم. روزی علی هاشمی از من پرسید بچه كجایی؟ و من گفتم بچه كرمان. او گفت جوانان كرمان نمیخواهند از وطن دفاع كنند؟ من رفتم و 200 كرمانی به همراه آوردم و شدم قاسم، فرمانده لشكر 41 ثارالله.
اهوایان در ادامه توضیح داد: من سال گذشته فهمیدم كه علی هاشمی گزینش سپاه سوسنگرد بوده است. سوسنگرد در حال حاضر به خاطر اینكه شهری مرزی است بیش از 20 پاسدار ندارد اما در آن سال علی هاشمی، قاسم سلیمانی را كشف و جذب سپاه كرد. وقتی حاج قاسم به شهادت میرسد و پیكر او را به اهواز میبرند مادر شهید علی هاشمی به استقبال پیكر وی آمد. حاج قاسم او را مادر خطاب می كرد . او در زمان جنگ، مدام به خانه علی هاشمی رفت و آمد داشته و صمیمیت زیادی با آنها داشته است. حاج قاسم تمام خصوصیات علی هاشمی و امثال او را در خود تكثیر كرد و ما هم روحیات حاج قاسم را در خود تكثیر كردیم و اسیر او و شهدا شدیم.
سردار اهوازیان تاكید كرد: تراكنش فكری سپاه قدس همان قرارگاه سری نصرت بود كه توسط علی هاشمی بر حسب نیاز ایجاد شد. نیروهای این قرارگاه ماموریت خود را زنده و خوب و موفق انجام دادند تا برهانی شود برای متقاعد شدن فرماندهان ارشد كه بپذیرند به این روش نیاز داریم.
مخاطبان در سرتاسر دنیا از طریق وب سایتWWW.RADIOTEHRAN.IR ضمن استفاده از پخش زنده شبكه، در جریان آخرین خبرهای رادیو تهران قرار بگیرید.
ما را در اینستاگرام و دیگر شبكههای اجتماعی با شناسه tehraan360@ پیدا و همراهی كنید.
همچنین علاقهمندان می توانند برنامه های رادیو تهران را از اپلیكیشن ایران صدا دریافت كنند.
*هرگونه بهره برداری و استفاده از محتوای پایگاه اطلاع رسانی رادیو تهران تنها با ذكر منبع مجاز است.