سردبیر برنامه «كتاب شب» رادیو تهران كه تجربه هایی در زمینه تولید كتاب صوتی دارد، در یادداشتی به آسیبشناسی این گونه از كتاب پرداخته است.
به گزارش ایسنا، محمدباقر رضایی، سردبیر برنامه «كتاب شب» رادیو تهران كه سالها دست اندركار این برنامه در مقام نویسنده و ویراستار هم بوده و تجربه هایی از این حرفه به دست آورده است، این روزها كه استفاده از كتاب های صوتی، در شرایط تعطیلات قرنطینه كرونایی بسیار توصیه می شود، نكته هایی آسیب شناسانه را درباره این گونه از كتاب ها یادآور شده است.
او نوشته است:
«این روزها استقبال از كتابهای صوتی، بنا بر اعلام دست اندركاران این محصول، سیر صعودی پیدا كرده است، با این حال به نظر میرسد این استقبال، هنوز چندان مطلوب و شوقانگیز نیست و به سطحی نرسیده است كه عاملان آن را به تولید بیشتر و بهتر محصولات صوتی، ترغیب كند.
چند نكته در این بین وجود دارد كه میتوان با توجه به آنها، در آینده نزدیك، استفاده از كتابهای صوتی را برای عموم به یك ضرورت غیر قابل چشم پوشی تبدیل كرد.
یعنی كاری كرد كه استقبال مردم از این محصولات فرهنگی، نه به خاطر سلبریتیای كه آن را میخواند، بلكه به خاطر خود كتاب صورت بگیرد.
اگر دقت كنیم، میبینیم كه اكثر كتابها و بخصوص رمانهایی كه خودمان میخوانیم، راحت به نظر میآیند، اما وقتی صوتی شده آنها را (حتی با صدای یك بازیگر مشهور) میشنویم، چندان جذابیتی برایمان ندارند.
متوجه میشویم كه فقط صدای جذاب آن بازیگر بوده كه تا دقایقی، كنجكاویمان را برانگیخته، و بعد خسته شدهایم. چرا؟ چون این كتابها را یك متخصص كه اصول كار را بداند، تنظیم شنیداری (و به اصطلاح، رادیویی) نكرده است تا روان و یكدست و بدون حاشیههای زاید و شاخ و برگهای خسته كننده، به گوش ما برسد.
شاید عدهای بگویند این كار، دست آن متخصص را برای سانسور، باز میگذارد.
باید به آنها گفت كه در كار هنری، به اینطور تنظیمها و تدوینها سانسور نمیگویند؛ اقتضای حرفهای میگویند.
مثلا كارگردانی همچون میلوش فورمن، وقتی میخواهد از روی رمان "یكی از روی آشیانه فاخته پرید" اثر شگفتانگیز "كن كیسی" فیلمی هنری بسازد، بسیاری از صحنههای تكراری و خستهكننده رمان را حذف میكند و فیلم حیرتآوری میسازد كه همه را، حتی به سوی اصل كتاب، سوق میدهد.
یعنی اقتباس میلوش فورمن باعث شهرت خود كتاب هم میشود.
آن حاشیهها و شاخ و برگها به قول نویسنده صد سال تنهایی، "شگردهای پلید نویسندگی " هستند برای آن كه كتاب، قطور شود.
فیلمی كه میلوش فورمن از روی رمان "كن كیسی " ساخت واقعا یك شاهكار بود. این فیلم در ایران با عنوان "دیوانه از قفس پرید" به نمایش درآمد و كتابش هم با عنوان "پرواز بر فراز آشیانه فاخته".
حالا چرا میگویم اقتباس سینمایی آن شاهكار بود؟ برای آن كه تمام حاشیهها و شاخ و برگهای خسته كننده آن، حذف شده و به قول معروف، یك پكیج زیبا در حد سلیقه دوستداران سینما بود.
برای آن كه فورمن نیامده بود فیلمش را دقیقا و كلمه به كلمه از روی رمان بسازد، بلكه رمان را در یك اقتباس حرفهای، سینمایی كرده بود؛ همانطور كه ما هم برای صوتی كردن یك رمان یا هر كتابی، باید آن را اقتباس شنیداری و رادیویی كنیم، نه آن كه عین كتاب را برای شنونده بخوانیم (چون كتاب برای خوانده شدن نوشته شده نه برای شنیده شدن).
بنابراین همانطور كه دیده نشده كه یك فیلمساز، در اقتباس از یك رمان برای ساختن فیلم، عین آن را به فیلمنامه تبدیل كند و از سطر سطر رمان، تصویر بگیرد، همانطور هم برای صوتی كردن یك كتاب، نمیتوان عین آن را خواند، چون اساسا جور در نمیآید و " نمیشود !
به طور مثال، راوی در كتاب صوتی نمی تواند عین این جمله را از یك كتاب بخواند كه:
"...من موارد زیر را در مورد فرزندم اجرا كردم و نتیجه گرفتم:
1- او را به شكلهایی كه در تصویر میبینید، تنبیه نكردم.
2- او را همانطور كه در عكس مشاهده میكنید، به بازی گرفتم.
3- در او با روشهایی كه نمودار صفحه 50 آمده، انگیزه ایجاد كردم.
چنین مطالبی در بسیاری از كتابها و حتی رمانها وجود دارد كه میتوان آنها را خواند و بر رویشان تامل كرد، ولی آیا در كتاب صوتی آن اثر هم میتوان این شیوه نگارش را خواند؟
اینجاست كه یك متخصص باید چنین سطرهای "دیداری" را تنظیم " شنیداری" كند تا تكلیف "موارد زیر"، "شكلها "، "تصویر"، "عكس"، "صفحه 50 " و "شرح دادهام " روشن شود ، چون اینها را با صوت نمیتوان منتقل كرد!
یكی از مخاطبان كتابهای صوتی میگفت: رمانی را بازیگری به صورت صوتی به مدت 5 ساعت خوانده بود. من واقعا خسته شدم از بس سطرهای تكراری و پر از سنگلاخ و دست انداز داشت. غیر روان و سخت خوان بود. رفت و برگشتهای عجیب نویسنده، طوری بود كه خود آن بازیگر هم از آن سر در نمیآورد و فقط همینطور میخواند و جلو میرفت. اعصابم داغان شد و عطای شنیدنش را به لقایش بخشیدم.
این مخاطب هم فهمیده بود كه یك رمان باید تنظیم شنیداری شود تا شنیدنش لذت بخش باشد. فهمیده بود كه گفتوگوهای شخصیتهای داستان و ذهنیت و عینیت آنها باید در تنظیمی حرفهای، مرتب و واضح شود تا بتوان از آنها چیزی فهمید و در لحظه، از آن، سر در آورد.
متاسفانه در اغلب كتابهای صوتی كه تولید شدهاند چنین رویكردی وجود نداشته و برای همین بوده كه از آنها چندان استقبالی نمیشده!
بدیهی است كه بطور مثال، رمانی مانند موبی دیك "هرمان ملویل " را كه در بعضی فصلهایش چیزی در حدود 20 صفحه به توضیح تاریخچه شكار "وال " و یا شرح دوربینهایی كه با آن به شكار نهنگ میروند اختصاص دارد، نمی شود به همان صورت، صوتی كرد و در اختیار مخاطب قرار داد.
البته حذف بخشهایی از رمان كه آنها را حاشیه و شاخ و برگ و توصیفهای طولانی و خسته كننده میدانیم، خودش هنری میخواهد كه تركیب اصل داستان را به هم نزند.
گاهی این شاخ و برگها و توصیفها لازم هستند و باید وجود داشته باشند. آنها را به همین سادگی نمیتوان حذف كرد، چون ممكن است لا به لای كلمات آنها نمادهایی برای تفهیم درونمایه اثر، تعبیه شده باشد.
بر این اساس، حتی همان سطرهایی كه به نظر میرسد شاخ و برگ (برای طولانی كردن رمان) هستند، باید به طور دقیق، تنظیم و تعدیل شوند تا منظور نویسنده، منتقل شود.
نكته دیگر این كه در بعضی رمانها (مثل "جنگ و صلح" تولستوی) شخصیتهای زیادی وجود دارد، در حالی كه اگر دقت كنیم میبینیم بیشتر آنها نقشی در خط اصلی داستان ندارند و به اصطلاح سیاهی لشگرند.
در كتاب صوتی برای این كه دقت شنونده در پیگیری اصل ماجرا دچار سردرگمی نشود و تمركزش بر شخصیت های اصلی داستان به هم نریزد، باید این سیاهی لشگرها تعدیل شوند.
دهها ریزه كاری دیگر در تولید كتاب صوتی وجود دارد كه به مرور باید به آنها پرداخت و نمیشود در همین ابتدای راه، همه آنها را دریافت. احتمالا دیگران هم نكتههای كارشناسانهای در این مورد خواهند داشت كه تجمیع و تدوین آنها میتواند برای این محصول نوپای فرهنگی در ایران، كارساز باشد.
نكته آخر اینكه تنظیم كننده كتابها و رمانها برای صوتی كردن، باید شخص معتبری باشد كه مردم به او اعتماد داشته باشند و به خاطر همین اعتماد، نسخه تنظیم شده صوتی را بپذیرند.
آیا برای موسسه های تولید كتابهای صوتی، صرف میكند كه مثلا به بهزاد فراهانی بگویند شما رمان "دن آرام " شولوخوف را برای ما تنظیم رادیویی و شنیداری كن تا بدهیم به مثلا شهاب حسینی، آن را بخواند؟
واضح است كه اگر چنین اتفاقی بیفتد، استقبال حیرتانگیزی صورت خواهد گرفت؛ ولی «بهزاد فراهانی» نوعی، چقدر میگیرد كه چند ماه بنشیند "دن آرام" را تنظیم شنیداری و رادیویی كند؟
و «شهاب حسینی» نوعی چقدر می گیرد كه آن را در دهها جلسه نفسگیر بخواند؟
آیا با این استقبال نیم بند، واقعا برای موسسه های تولید كتاب گویا، صرف میكند چنین كاری بكنند؟ آنها در همین حد كنونی هم، دارند با كارشان عاشقانه رفتار میكنند، نه منفعتطلبانه؛ البته به نظرم.»
مخاطبان در محدوده استان تهران از طریق موج اف.ام ردیف 94 مگاهرتز و ای.ام ردیف 1332 كیلوهرتز شنونده ما باشید.
همچنین شنوندگان از سرتاسر كشور هم می توانند شبكه رادیویی تهران را از طریق گیرنده های دیجیتال(ست تاپ باكس) دریافت كنند.
#تهران 360
#تهران360
#تهران_360
#tehran360
#tehran_360
#tehraan360
#tehraan_360