اقدسی بدلكار معروف كشورمان كه این روزها به دلیل آسیب در حین كار برای ساخت فیلمی در بیروت در بیمارستان بستری است و به گقته پزشكان امید برای بهبودش بسیار كم است در روز 7 تیر سال جاری با برنامه صحنه رادیو تهران گفتگو كرده بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو تهران، ارشا اقدسی در پاسخ به اظهارات مصطفی امامی مجری برنامه صحنه مبنی بر اینكه دورهای كه باید نگران بدلكاران سینما باشیم گذشته است و این صنعت پیشرفت كرده است؛ بیان كرد: این طور نیست. خدا را شكر برای من و بچههای تیم من تا به حال اتفاقی نیفتاده است .ولی كلاً یك شغلی است كه حادثه و خطر در آن آمیخته است. الان بدلكار رزیدنت اویل كه 3-4 سال پیش سر صحنهای با موتور حركت میكند و به دوربین فیلمبرداری میخورد، الان دست چپش قطع شده و ستون فقراتش آسیب جدی دیده و ضایعه نخاعی دارد. دیگر در صنعت هالیوود و در بهترین جای دنیا از لحاظ تكنیك فنی و ... این اتفاق افتاده است. پیارسال یك بدلكاری در صحنهای باید با موتور از شیشه عبور میكرد و در آمریكا فوت میشود. این طور نیست كه بگوییم مثلاً چون متعارف شده است كه در ایران امكانات كم است، این طور نیست. این مسئله به طراح و آن تیمی كه این كار را میكند برمیگردد. به هر حال اتفاق ناگزیر است.
وی ادامه داد: مگر آقای ابدی نبود؟ او از بهترینهای دنیا بود ولی یك جایی تقدیر دست به دست هم داد و همه موارد و این پازل طوری چیده شد كه ما یكی از بهترینها را به راحتی از دست دادیم.
در بخشی از برنامه فواد صفاریان پور به مجری برنامه پیام داده است كه اگر اتفاقی برای ارشا نمیافتد به خاطر این است كه با خِرَدِ خیلی زیادی كار میكند و همه كارهایش روی نظم و انضباط پیش میرود.
اقدسی در پاسخ به این پیام گفت: من سالها دنبال شانسی بودم كه بتوانم به یك بهانهای با آقایان صفاریان پور كار كنم. خدا را شكر كه به قول خودشان بابی باز شد و من یك كار كوچكی برایشان انجام دادم و امیدوارم سلسله وار ادامه پیدا كند و همین طور جلو برویم. چون كار كردن با این تیم فوق العاده لذت بخش است. فواد از زمان جلوتر است.
وی درباره اصرارش برای پرش با چتر از روی برج میلاد بیان كرد: ما كه این پرشها را انجام میدهیم، هر جای بلندی كه میبینیم علاقه داریم كه از آن بپریم. برج میلاد هم كه یك سمبل است. من در تهران هم موقع كه رد میشدم و آن را میدیدم غصه میخوردم كه چرا به من اجازه نمیدهند از آن بپرم. من با همه وجودم دلم میخواست این كار را انجام دهم و واقعاً دنبالش بودم. من دو بار هم غیرمجاز با چتر در آنجا قرار گرفتم ولی دوست داشتم مجاز این كار را انجام دهم چون دوست داشتم كه حتما دوستان خارجی هم به ایران بیایند و این پرش را آنها هم انجام دهند و تجربه كنند. به خاطر اینكه در بحث گردشگری فرهنگی هر آدمی كه وارد كشور میشود برای ما یك رسانه شده و تبلیغ كشور ما میشود.
وی افزود: ایرانیان به خودی خود مهمان نواز هستند و این آدمها هركدام یك سفیر در رشته خودشان هستند، آدمهایی كه این كار را انجام میدهند، پیش میآید كه آدمها یك خورده حرفهای و در ورزش هم به نام باشند. اگر آن خارجی به ایران میآمد و پرش را انجام میداد میتوانست برای ما سفیر خوبی برای انتقال فرهنگی باشد و آن اخبار و پروپاگاندای منفی كه بعضاً درباره كشور ما صحبت میكنند را می توانست به خودی خود نقض كند و بهترین حالتش را ثابت كند. به خاطر همین هم برایم مهم بود كه پرش مجاز انجام دهم. حالا بنا به دلایلی اجازهاش برای من صادر نمیشد. ولی پایش ایستادم، یعنی بالای 70 بار اتفاق افتاد كه نشد این كار را انجام دهم. یعنی 70 جلسه ی مختلف كه باید با كجا و كجا صحبت میكردم و به هر دری وارد شدم كه این اتفاق بیفتد. ولی كم نیاوردم. فكر میكنم اگر آدمها برای خواسته هایشان تلاش كند بالاخره به نتیجه میرسد، حالا شاید دیرتر. ولی خیلی لذت دارد اگر به نتیجه برسد و آن موقع به خودت میگویی كه ارزشش را داشت كه 5 سال صبر كنم و 5 سال بجنگم و مقاومت كنم تا این اتفاق بیفتد.
این بدلكار درباره اینكه آیا هیجان دیگری باقی مانده است كه تجربه كند گفت: انقدر زیاد است من عقده چیزی را تا به حال در زندگی ندارم اما تا دلتان بخواهد آرزوهای كوچك و بزرگ دارم، خیلی زیاد. الان همین برج میلاد كه خدا خواست و شانس داشتم و تا حالا 3بار از آن پریدم ولی واقعا هنوز به آن نگاه میكنم حالا كه درش باز شده چرا نمیتوانم بیشتر بپرم. یعنی این طور نیستم كه بگویم كه دیگر برایم ارزشی ندارد. یعنی همچنان به قولی در كف پریدن از برج میلاد هستم و به شدت از ته قلبم دلم میخواهد این كار را انجام دهم.
وی افزود: در مورد هیجان هم چرا خیلی زیاد. مثلاً چند ماه پیش با یك ماشین از روی رودخانه برای چپ كردن پریدم. برایم خیلی هیجانانگیز بود. چون اصلاً این پروژه چنین چیزی نمی خواست و من خودم سه روز میرفتم آنجا را متر می كردم كه ببینم میتوانم از روی این رودخانه با ماشین بپرم یا نه؟. روزی كه قرار بود این كار را انجام دهیم به پروژه گفتم كه من از رودخانه میپرم و میگفتند كه اگر در آب بیفتد چه میشود؟ گفتم كه اگر بیفتم فیلم شما خیلی قشنگتر میشود ولی من در آب نمیافتم چون اگر بیفتم میمیرم.
اقدسی درباره اینكه آیا تا به حال به این فكر كرده است اگر در یكی از این حوادث اتفاقی برایش بیفتد چه میشود و خودش دوست دارد چه اتفاقی بیفتد؟، اظهار كرد: من واقعا جگر شیر ندارم و اصلا آدم نترسی نیستم من فوبیای ارتفاع دارم و حتی فوبیای ارتفاع یك فرد دیگر را هم دارم. ولی فرقش این است كه من تكنیكال با آن رفتار میكنم. یعنی چتری روی دوشم است و زیرم تشكی قرار دارد و یا ابزار حمایتی به من وصل است. من از 54 متر در روسیه روی تشك پریدم. ولی من تكنیك فرود را بلد بودم. میشد كه شما 17 طبقه را سقوط آزاد روی تشك داشته باشید. ولی در مورد مُردن؛ فكر می كنم كه یكی از شیرینترین لحظه های زندگی هر انسانی است كه متاسفانه یا خوشبختانه یك بار برایش اتفاق می افتد.
وی افزود: فكر نمی كنم مُردن چیز ترسناكی باشد یا چیز بد مزه ای باشد. به نظرم خیلی لذت بخش است، به موقعش برای هر كسی اتفاق بیفتد و كسی نمیتواند تعیین كند كه چگونه میتواند بمیرد. ولی من برای خودم طبیعتاً دوست ندارم كه روی تخت بیمارستانی یا روی تخت خانه بمیرم دوست دارم معادل زندگیای كه كردهام و موازی زندگیام آن اتفاق برایم بیفتد. باز هم مرگ دست خداست و مدل رفتن هر آدمی هم دست خداست. ولی اگر به انتخاب باشد، ترجیح و انتخابم این است كه حداقل مرگم شبیه زندگی ام باشد.
وی درباره اجرای برنامه تلویزیونی در شبكه ورزش عنوان كرد: تجربه خوبی بود، چون آدمهای خیلی بزرگی متاسفانه یا خوشبختانه جلوی من قرار می گرفتند چون سوالات ما یك مقدار تیز بود و من اندازه سوالات آن نبودم كه از مهمانهای محترم برنامه بپرسم به خاطر اینكه هر مهمانی كه میآمد برای خودش اسطوره و كسی بود و من خودم را در جایی نمی دیدم كه این سوالات از دهان من بخواهد قرائت شود كه از آن آدم پرسیده شود. ولی به هرحال آن هم یك تجربه بود كه شكل گرفت و من از این بابت خوشحالم. قرار بود دو فصل این برنامه را بگیریم كه وقفه طولانی بینش افتاد كه گویا میخواهند دوباره شروع كند و احتمالش است كه من نتوانم با برنامه همكاری كنم.
در ادامه برنامه فواد صفاریانپور مجدداً در پیامی گفت كه من ترسهای زیادی دارم اما با ارشا و مصطفی حاضر هستم هر پرشی را انجام دهم، چون خیالم راحت است كه ارشا نمی گذارد اتفاقی برایم بیفتد.
ارشا اقدسی پاسخ داد: از همین جا در همین ساعت، این برنامه را میریزیم كه به اتفاق به بخش شمالی كشور، سمت زیباكنار برویم، یك جای خوب و زیبا و با صفا. آنجا میشود پاراگلایدر را تجربه كرد و یك پرواز دلنشین و ایمن با گروه خوب داشته باشیم.
وی درباره جایزه بدلكاری در جشن حافظ امسال گفت: خدا را شكر. یكی از آرزوهای من این بود كه بدلكاران در كشور خودم جایزه بگیرند و این محقق شد. به لطف آقای معلم عزیز كه از من حمایت كردند و به حرف من گوش دادند و این مسئله را حساب كردند، امیدوارم كه این بابی برای جشنواره فجر شود كه به شدت جای بدلكاران در این جشنواره خالی است. من حاضرم كه چند سال كاندیدا نشوم كه بگویند من برای خودم گفتم، ولی این اتفاق بیفتد.
وی افزود: گروههای بدلكاری دیگر و قویای هم هستند و خیلی هم خوب هستند. وقتی رقابت به وجود میآید كیفیت كار هم بالا میرود و برای آن بچه ها هم انگیزه میشود. من كوه انگیزه هستم و من یك عالم انگیزه در زندگی دارم ولی آن بچهها باید ببینند و تا انگیزه برایشان بیشتر شود تا تلاش بیشتری هم كنند.
وی در پایان این گفتگوی رادیویی درباره حضورش در هیئت داوران این رویداد گفت: هنوز نمیدانم خودم در هیئت داوران هستم یا نه. من هیچ پرس و جو و دخالتی نكردم. دیدهاید كه وقتی یك اتفاق خوبی میافتد، میخواهید چیزی نگویید تا همه چیز همانطور بماند. من فعلا در چنین خلأیی هستم. من به شدت پافشاری كردم كه این اتفاق بیفتد. واقعاً فرقی نمیكندجایزه به چه كسی برسد. اولین جایزه بدلكاری در كشور اتفاق بیفتد، به نظرم یك دستاورد بزرگ در صنعت سینمایی كشور است.
مخاطبان در سرتاسر دنیا از طریق وب سایتWWW.RADIOTEHRAN.IR ضمن استفاده از پخش زنده شبكه، در جریان آخرین خبرهای رادیو تهران قرار بگیرید.
ما را در اینستاگرام و دیگر شبكههای اجتماعی با شناسه tehraan360@ پیدا و همراهی كنید.
همچنین علاقهمندان می توانند برنامه های رادیو تهران را از اپلیكیشن ایران صدا دریافت كنند.
*هرگونه بهره برداری و استفاده از محتوای پایگاه اطلاع رسانی رادیو تهران تنها با ذكر منبع مجاز است.